جدول جو
جدول جو

معنی ابن وقشی - جستجوی لغت در جدول جو

ابن وقشی(اِ نُ وَ)
هشام بن احمد بن هشام کنانی طلیطلی. فقیه ادیب ریاضی. وی را در اغلب علوم مهارت بود و چندی منصب قضا داشت و اشعاری نیکو دارد. او راست: کتاب نکت الکامل و آن شرح کامل مبرد است. وفات وی در سال 470 هجری قمری بشهر دانیه بوده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ ؟)
ابوالفتح منصور بن شملان مصری. از پیوستگان دولت فاطمی مصر و طبیب خاص عزیز و حاکم. مولد او به سال 386 هجری قمری و در 411 بروزگار حاکم درگذشت
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ بَ قی ی)
ابوبکر یحیی بن عبدالرحمن اندلسی، شاعر. وفات به سال 540 ه. ق
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ قَ سی ی)
احمد. یکی از شیوخ متصوفه. او به سال 534 ه. ق. در اندلس دعوی مهدویت کرد و در 538 بر میرتلا وبعض مواضع دیگر مستولی شد لکن پیروان او، او را بموحدین تسلیم کردند و عبدالمؤمن موحدی وی را آزاد کردو مدتها در دربار موحدین بزیست و عاقبت بدست یکی ازپیروان خویش کشته شد. او راست کتابی در تصوف به نام خلعالنعلین فی الوصول الی حضره الجمعین و این کتاب را شیخ محیی الدین عربی شرح کرده و در آنجا گفته است: ان المصنف کان من اهل العربیه و الفضل متضلعاً من اللغه فلایقصد الی کلمه الا لحکمه یراها، و این عبارت ابن عربی مقام شامخ مؤلف و تألیف را اثبات میکند و شرح دیگری نیز شیخ عبدی شارح فصوص بر این کتاب دارد
لغت نامه دهخدا